- پرت بزئن
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
معنی پرت بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به جایی رفتن و گشت زدن
به پهلو افتادن، غلت زدن، واژگون کردن
تاول زدن
تکان دادن تن و بدن از سوی جانور یا انسان برای زدودن آب یا
انباشتن، ذخیره کردن، حفاری زمین توسط حیوانات همچون خرگوش
ابری و بارانی شدن هوا
انبار کردن، چیزی را به منظور بستن حفره در سوراخی چپاندن
سوت زدن
فرو بردن پرندگان کشتار شده در آب داغ تا عمل پرکندن آن ها
کپک زدن
صدای ریختن ناگهانی آب از ظرف و از بلندی
به پهلو غلتیدن
فرش کردن سرشاخه های نرم و نازک در آغل، برای جلوگیری از رسیدن
شور زبانی، در باور عامیانه سخنی که شوم باشد
چوب را از درازا به گونه ی ورقه ای بریدن، قطع کردن شاخه با
پناه گرفتن
مجرا و سوراخی را مسدود ساختن
آلوده به بوی مرغ بوی گوشت خام، پلک زدن ناخواسته و غیرارادی، زمانی به اندازه ی یک چشم به
پرش و جهش ماهی و غیره
پراکندن و گستردن، نرم خرد کردن کلوخ شالی زار
کنایه از: ادرار کردن، کنایه از: انزال
با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم، پاشیده شدن مایع
پر زدن
هدایت گوسفند ماده به مکانی مخصوص، برای شیر دادن به بره های
پلک زدن، خود را جمع کردن، سر درگریبان فرو بردن، صدای شعله
نوعی گل اندود نمودن سقف، تخته ها به صورت ضربدری به سقف میخ
نشانه گذاری روی چوبی مخصوص برای مشخص نمودن مقدار محصول هر
حرکت کردن، تکان خوردن
پرچین ساختن، شاخ و بال زدن، همواره و صاف کردن زمین شالی
ایستاده شاشیدن، جهش مواد آبکی
پرتک بزئن
بوجاری کردن دانه ها با طبق، پارو و غیره
چیزی را با فشار در سوراخ و شکافی نهادن، فریب دادن، سرکسی
بفرما گفتن